شعرکوهستان(شعرهای حمید ثابتی) | ||
|
یادگذشته هامون... محبت وصفامون... عشقهای ازته دل... یکرنگی ی دلامون... باهم بودیم مهربون... چون ابی ی اسمون... قصه های جورواجور... بودوردلب وزبون... قصه ی ماه وپری... خروس کاکل زری... نغمه ولب خونی ی ... قناری ی فرفری... دلهارومحکم میکرد... جدائیهاکم میکرد... سرهاروبرای شکر... روی زمین خم میکرد... ولی حالااین روزها... دلهاشدازهم جدا... گشتیم باهم غریبه... همه شدیم بی وفا... نداریهابهم زد.. به هرخانه ای غم زد... نشست روی طاقچه ها... بدیهارورقم زد... درمهربونی بست... دلهاروازهم گسست... پرده هاروپاره کرد... حجب وحیاروشکست... کاشکی بیادانروزها... روزهای خوب خدا... بازم بشیم صمیمی... خنده بیادرولبها.........
موضوعات مرتبط: 111- روزهای خوب خدا...، ، برچسبها: یادگذشته هامون... محبت وصفامون... عشقهای ازته دل... یکرنگی ی دلامون... باهم بودیم مهربون... چون ابی ی اسمون... قصه های جورواجور... بودوردلب وزبون... قصه ی ماه وپری... خروس کاکل زری... نغمه ولب خونی ی ... قناری ی فرفری... دلهارومحکم میکرد... جدائیهاکم میکرد... سرهاروبرای شکر... روی زمین خم میکرد... ولی حالااین روزها... دلهاشدازهم جدا... گشتیم باهم غریبه... همه شدیم بی وفا... نداریهابهم زد.. به هرخانه ای غم زد... نشست روی طاقچه ها... بدیهارورقم زد... درمهربونی بست... دلهاروازهم گسست... پرده هاروپاره کرد... حجب وحیاروشکست... کاشکی بیادانروزها... روزهای خوب خدا... بازم بشیم صمیمی... خنده بیادرولبها.........
موضوعات مرتبط: 111- روزهای خوب خدا...، ، برچسبها: یادگذشته هامون... محبت وصفامون... عشقهای ازته دل... یکرنگی ی دلامون... باهم بودیم مهربون... چون ابی ی اسمون... قصه های جورواجور... بودوردلب وزبون... قصه ی ماه وپری... خروس کاکل زری... نغمه ولب خونی ی ... قناری ی فرفری... دلهارومحکم میکرد... جدائیهاکم میکرد... سرهاروبرای شکر... روی زمین خم میکرد... ولی حالااین روزها... دلهاشدازهم جدا... گشتیم باهم غریبه... همه شدیم بی وفا... نداریهابهم زد.. به هرخانه ای غم زد... نشست روی طاقچه ها... بدیهارورقم زد... درمهربونی بست... دلهاروازهم گسست... پرده هاروپاره کرد... حجب وحیاروشکست... کاشکی بیادانروزها... روزهای خوب خدا... بازم بشیم صمیمی... خنده بیادرولبها.........
موضوعات مرتبط: 111- روزهای خوب خدا...، ، برچسبها: |
|